در سفر به زمان و عبور از پیچ و خم دوران جوانی و نوجوانی، کودکی می گردم در کلاس شعر و ادب پارسی. فرکانس صدای آموزگار را از صافی گوش هایم به نوک قلمم جاری می سازم. “هفت خوان، نام هفت مرحله از نبرد های رستم با نیروهای اهریمنی و گذشتن از دشواری ها است. رستم با اسب خود، رخش به جنگ شیر و اژدها و جادوگر و هر آنچه زاییده ی شر است می رود.”
نمادگرایی در تفکرات نژاد های مختلف بشری وجود دارد. داستان هفت خوان رستم نمونه ی بارز این مدعا است. هر خان نمادی از تقابل با موجودات نهفته بشری است که وی را در رسیدن به کمال با دشواری روبرو می کند. استمداد از ایزد منان و در ادامه سپاس و ستایش از پروردگار در هر خان، مضمونی قابل تامل است.
به جایی که تنگ اندر آمد سخن
پناهت به جز پاک یزدان مکن
که هرکس که از دادگر یک خدای
بپیچد خرد را ندارد به جای
در بازگشت به خاطرات نوجوانی، وقتی در آرامگاه فردوسی به تندیس رستم و سهراب می نگریستم؛ مجسمه ای که در کنار شکوه اسطوره ای، فریاد دلخراش رستم را هنگام در آغوش کشیدن جسم بی جان پسرش نشان می دهد؛ آزمودم؛ اگر رستم باشی و ناآگاهانه نژاد و اصالتت را پنهان کنی؛ چه تقدیر شومی برایت رقم خواهد خورد. دکتر محمد علی اسلامی ندوشن رستم را پایبند آز( فزون طلبی) می داند.
همه تا در آز رفته فراز
به کس بر نشد این در را ز باز
پس آن جا که پایبند آز شد دیگر نمی تواند روشن بین باشد و عدم شناخت منشا رفتار رستم با فرزندش سهراب می شود.
از این دو یکی را نجنبید مهر
خرد دور بد، مهر ننمود مهر
عکس یادگاری از آرامگاه فردوسی در کنار خانواده آخرین صفحه از دوران نوجوانی من با اساطیر ایرانی بود.
موسم جوانی فرا می رسد و علاقه ام به اساطیر ایران زمین به ویژه رستم دستان، مرا تا پای کتاب شاهنامه و کتب دیگر در نقد و بررسی آن می کشاند.
کتاب “فردوسی و شعر او” اثر مجتبی مینوی یکی از بهترین آنها در تحلیل شاهنامه بود.
مینوی به سیاق خود خلاصهای از داستانهای شاهنامه را بیان و در ادامه تحلیل کرده است که این کتاب به سه دلیل برای ایرانیها اهمیت دارد. از نظر مینوی دلیل اول جنبه ادبی و هنری آن است که نشان از قریحه ی یک شاعر بزرگ ایرانی دارد که سالیان متمادی به خود مشقت داد و به بیان مینوی «خون جگر» خورد تا آن را خلق کند.
دلیل دوم مینوی برای مهم دانستن شاهنامه این است که این اثر تاریخ نیاکان ایرانیان را به صورت داستانی بیان کرده است. مینوی از شاهنامه به عنوان «نسبنامه» ایرانیان نام میبرد.
دلیل سوم او هم زبان فارسی شاهنامه است که از نظر او حکم زنجیره ارتباطی اقوام ایرانی را دارد: «فارسی، محکمترین زنجیر علقه و ارتباط طوایفی است که در خاک ایران ساکناند.» مینوی نقش فردوسی را در استحکام بخشیدن به زبان فارسی چه به واسطه حفظ قصههای قدیم و چه در بعد پرداختن به ادبیات باستانی در معنای آن روزگار، مهم میداند.
از کتاب شاهنامه و تحلیل محتوای آن که بگذریم در امتداد علاقه ام به رستم دستان، اسطوره ی بلا منازع ایران زمین، تابلویی خریدم از هفت خوان رستم به نگارگری استاد فرشچیان.
این تابلو سالها بر دیوار اتاقم حکومت می کرد تا در گذر از دوران مجردی به تاهل و به حکم مادری، صرافت کتاب و کتابخوانی از سر برون کردم و تابلو را به بایگانی کمد سپردم و عطایش را بر لقایش بخشیدم.
حال پس از چند سال و اندی از نخستین تجربه ی مادری، فرزندم رهسپار زورخانه ی محل می شود. مکانی سرشار از روح پهلوانی و جوانمردی با دیوارهایی منقش به اساطیر شاهنامه.
مرشد ضرب می گیرد و نقالی(شاهنامه خوانی) می کند. شاهنامهخوانی از جمله هنرهای کهن و سنتی این مرز و بوم است که به باور بسیاری از متخصصان و کارشناسان، از عمده علل انتقال آموزههای ناب زبان و ادب فارسی و شاهکارهای ادبی این دیار به مردم خصوصا نسل جوان بوده است.
حضور موجودات اساطیری در داستانهای کودک و نوجوان باعث میشود که جذابیت این داستانها بیشتر شود و مخاطبان آنها علاقه بیشتری به خواندن این داستانها پیدا کنند. در کنار جذابیت، نویسندگان این حوزه میتوانند نکات تربیتی خود را با الهام از الگوهای اسطورهای ایرانی به کودکان و نوجوانان آموزش دهند.